تو ذهنم پر شده از «چرا؟».

مثلا اون قسمت برنامه‌نویس ذهنم می‌گه چرا شیرازی تا الان یه API نداده دستمون که بتونیم باهاش راحت بخونیم و بنویسیم؟! اصلا نوشتن بخوره تو فرق سر بغل دستیم، همون خوندنش. یه لیست بگیریم از وبلاگای بروزشده و بخونیمش.

یک سری چرای دیگه هست که خب سانسوره، نمی‌شه گفت. ولی شما می‌تونی حدس بزنی منظورم چیه.

و مهم اینه که چرا دل و دماغی نیست؟ اینم استفهام انکاریه.

راستی، پاییز شده؛ ببین نارنجیا رو :)